کاربری جاری : مهمان خوش آمدید
 
خانه :: شعر
موضوعات

اشعار



زبانحال امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام قبل از شهادت

شاعر : یحیی نژاد سلامتی     نوع شعر : مرثیه     وزن شعر : فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن     قالب شعر : غزل    

شهر! آرامش بگیر، آهسته ترکت میکنم           چند سالی باتو بودم، رفع زحمت میکنم

در مقامم آیه های «هـل اتی...» آمد ولی           یک نـفـر بر پیکـرم باشد قـناعت میکنم


انتظار همسرم را می شکم اما بس است           ازهمان روزی که رفت احساس غربت میکنم

مثل هر روز خـدا رد سـلامـم می کـنـید           مثل هر روز خـدا با چـاه خـلوت میکنم

یاد آن لحن قنوت هر شب و روز شما...           همچنان بر مردم این شهر خدمت میکنم

آه، من رفتـم ولی ای قـاتـل زهـرای من           گریه تا مـرگم به یاد آن مصیـبت میکنم

چند خطی هم برای روضه اش می آورم           از همین جا قتلگاهت را زیارت میکنم:

«آه فـرزنـدم، تـرک برداشتـه لبهـای تو           اکبرم، آب گـلـو را با تو قسمت میکنم»

انـتـظـار مـنـتـقـم تـسـکـیـن قلبم می دهد           حیف دارم غیبتت را کم کم عادت میکنم!

: امتیاز

مدح و شهادت امیرالمؤمنین حضرت علی علیه‌السلام

شاعر : محمد فردوسی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن قالب شعر : غزل

جادۀ وصل عـلـی و فـاطـمه هموار بود           لـحـظـۀ پـرواز روح حـیــدر کـرّار بود

رنگ خون شد دستمال زرد بر پیشانی اش           یعنی اینکه جوشش زخم سرش بسیار بود


گوشۀ خانه به سر قـرآن گرفته زینـبـش           بر لبش امّن یجـیـب و ذکر استغفار بود

چند باری از سر شب تا سحر از حال رفت           گویـیـا آمــادۀ رفـتـن به ســوی یـار بود

بعد زهرا روز خوش هرگز ندیده مرتضی           در گلویش استخوان و بین چشمش خار بود!

یک نگاهش بر حسین و زینب و عبّاس بود           یک نگاه دیگرش هم بر در و دیوار بود

غصّۀ خانه نـشـینی و غـم سـی ساله اش           پیش چشمش میگذشت و غرق این افکار بود

مـاجـرای کوچه و روی کـبـود فـاطـمـه           مثل یک دیوار خانه بر سرش آوار بود

آنچه که شـیـر خدا را بر زمین انـداخته           ضربۀ تیغ عدو نه ... تیزی مسمار بود

آمد استقبال او با شـاخۀ گـل، هـمـسرش           روی دستش غـنچۀ شش ماهۀ خونبار بود

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر به عنوان تمثیل شاعرانه و نوعی زبانحال صحیح است والا موضوع در و دیوار در مدینه و شهادت امیرالمومنین در کوفه بوده است

یک نگاهش بر حسین و زینب و عبّاس بود                یک نگاه دیگرش هم بر در و دیوار بود